بهارزندگيمون

    پاييز ثانيه ثانيه مي گذرد واينجا كسي هست كه به اندازه تمام برگهاي رقصان پاييزي برايت آرزوهاي خوب دارد عمرت يلدايي  دلت دريايي  و روزگارت بهاري بهار زندگيم.   پيشاپيش اولين يلدات مبارك               ...

گل نازم امروز حدود 1 ساعت پيش بود كه دور ميز مثل هميشه ايستاده بودي و به هر چيزي مي خواستي دست بزني خودكارا در دسترست نبود داشتي نق مي زدي كه بهت بدمشون منم ندادم كه يهوووييييي ديدم داري قدم قدم مي ري به سمتشون دو طرف ميز رو با كمي ترس رفتي اينقد ذوق زده شده بودم فقط داد مي زدم آفرين دخترم آفرين عشقم تو هم بيشتر از من ذوق مي كردي و خودتو تكون مي دادي خودكارارو دوباره سمت ديگه ميز گذاشتم وتو هم با قدماي نازت به سمتشون رفتي الهي من قربون اون پاهاي ناز كوچولوت برم مامان جون. بهارم نمي دوني لحظه به لحظه چقدر دوست داشتنت واسم  عميق تر و زيباتر ميشه ...

سلام مامان دختر گلم نمي دونم وقتي اين نوشته هارو مي خوني چندساله هستي و با چه حسي داري بهشون نگاه مي كني؟ اما من الان با تمام وجودم خوشحالم كه دارم واسه آينده تو مي نويسم نمي دوني با اين همه كار بالاخره يه وقت خالي واسه نوشتن خاطراتت پيدا مي كنم نازكم. اينقد دوس داشتني شدي و كاراي بامزه انجام مي دي.كه دوس دارم فقط بوست كنم هيچ رقمه ازت سير نمي شم. اين عكسارو ديروز صبح ساعت 7 كه دومين جلسه كلاس تستم بود ازت گرفتم شاد و سرحال پاشدي و توپ بازي كرديآخه ماماني مگه تو خواب نداري بميرم براي ناز خودم كه صبحها بيدارت مي كنم و هيچ چي نمي گي اصلا بد خواب و بهانه گگير هم نمي شي.   ...